
عشق و جادو پارت2


این پارت دارای بخش های +12 میباشد
رمز در پارت بعدی ✅
د : نه نه چویا قلط کردم😭😵
چـ : هوم مهم نیست من دلم بازی میخواد🙊😈
د : نکن چویا من واقعا پسر نیستم من دخترم😢😞
چـ :از کجا حرفتو باور کنم؟👅😒
د : چیکار کنم باور کنی؟😟😕
چـ : لخت شو😏😎
د : چییییی؟😲😟
چـ : وگرنه خودم......👀😝
د : نههه😶😳
چـ : باشه پس خودم ........🙉🙈
د : نه نه صبر کن 😩😔
چـ : دیگه چیه؟😡😐
د : خودم انجامش....😦😧
چـ : دیگه دیره😈🔥
چویا دازای رو پرت میکنه رو تخت روش خیمه میزنه و لباساشو در میاره
در حالتی که دست های دازای رو با دستاش گرفته باهاش کیس میره
به سراغ سینه هاش میره و گازشون میگیره🍒
ک*ی*ر کلفتشو داخل دازای فرو میکنه🍌😱
و شروع به تلمبه زدن میکنه پشت سر هم تا اینکه آب*ش در میاد😶💧
دازای در این مدت فقط عا*ح میکشید و ن*ا*ل*ه میکرد 🍑
ناگهان آی (i)
«همون دازای البته دختره دیگه اعتراف کرده بود»
متوجه میشه خون ازش اومده و پرده ی بک*ارت یا همون دخترونگیشو از دست داده👙
ببخشید طولانی شد تا همینجا بسه😊
بای👋💚