
جنون عشق پارت1🍻

بزنید ادامه 👇
با صدای مامان بیدار شدم و دست و صورتمو شستم
امروز قرار بود پری بیاد
راستی خودمو معرفی نکردم من دریا رادمنش هستم ۱۹ ساله و فردا اولین روز ترم دوم دانشگاهه هعیی خدافظ تابستون پری بهترین دوستمه و من داخل یه خانواده ی پولدارم یه داداشم دارم که ۲۴ سالشه و یه زن داره به اسم نهال اصلا نگم چقدر از زنش بدم میاد فقط بخاطر پول به داداشم بله رو گفت عیش دختر عفریته
خب خب امروز با پری میخوایم بریم برون حالا چی بپوشم؟😐
_ مامانننننن
_یا مانننننننن دیگه چته
_ چی بپوشممم هیچی لباس ندارم (نویسنده: ارواح عمه ی همه ی دخترای سرزمین😐)
_ من چه میدونمم
خب بدبخت شدم هیچی ندارم ک عهررر😭😂
فهمیدم *لبخند شیطانی*
$$$_$$$
بوقققق بوقققق
_بله
_هویی پری
_ دریا تو کی میخوای درست شی یه سلامی چیزی
_آقا ولم دهههه دیگهه دوست دارمم اصلااا
_ خو چیکار داری
_ نروکافه بیا خانِمان
_باشه خدا
قطع کردن*
خبب خبببب پری داره میاد مامان ازش پذیرایی میکنه و من وقت دارم تا یکی از لباسای مامانو بردارم عیح
صدای زنگ*
_ماماننن پری اومده باز کن من کار دارممم
خب وقت اعملیاتهه خخخخ
رفتن تو اتاق*
کمد و که باز کردم سوتی کشیدم چقدر لباس 5_5
یه پیراهن قرمز با یه شلوار بگ مشکی برداشتم د بدو 🗿
یه شال قرمز زدم و میکاپ سیاه قرمز کردم
داشتم عطرو رو خودم خالی میکردم🗿 که پری مثل گاو وارد شد
_هشششش گاو
_وای دریا.....
نگاهم کردو سوتی کشید* _تیپ پسر کش میزنی نمیگی ما دلمون نازکه
_ بیتر ادب تو دختری
_مگه آدم نمیتونه رو یه دختر کراش بزنه🗿
_ چرا میتونه ........ راستی مثل گاو نیا تو شاید لباس تنم نباشه
_خب حالااا راستیاون لباس مامانت نیست
یه نگاه عاقل اندرسفیهانه بهش انداختم و گفتم:
هست حالا هم بدو بریم
_بریم
درحال رفتن *
_مامانن لباس دیگه مال منههه
_ از دست تو دریاا دیگه یه لباس برا من نمونده
_ ماماننن کمدت پره لباسه
_خو حالا مراقب خودت باش
_ باش بای
$$$_$$$
_ دریا اون پسر چقدر کراشه
_چشمای هـ. یـ.ز.تو. درویش کن ..راستی واسه فردا چی میپوشی?؟
_نمد 3:
خب تا همینجا بسع
خب بچه ها من امسال خیلی درسام سنگینه و امتحانام زیاده پس نمیتونم پارت زیاد بدم تا دوهفته دیگه و اینکه وقتی اومدیم دوباره به روال قبل برمیگردیم به شرطی که حمایت شه